یک روز امام محمدباقر علیهالسلام محضر پدر بزرگوارشان مشرف میشوند و مشاهده میکنند غرق عبادت حق است و رنگش سبز شده چشمانش از گریه قرمز گشته بینیش سرخ است، قدمهایش از سجده ورم کرده و ساق پایش از قیام و قعود در نماز پینه زده است. فرمود: پدر عزیزم شما چگونه در حال عبادت اختیار خود را از دست میدهید. حضرت امام سجاد علیهالسلام باز به گریه میافتد و بعد از لحظهای سکوت فرمود: فرزند عزیزم برو بعضی از صحیفه و کتابهای عبادات جدت علی بن ابیطالب علیهماالسلام را بخوان ببین چگونه عبادت خدا را به جا میآورده است. صحیفهای به من داد، خواندم. دیدم کار پدرم نسبت به عبادت جدم آسان است. پدرم علی بن الحسین علیهماالسلام در هر شبانهروز هزار رکعت نماز میخواند و به قدری بدن نازنینش نحیف شده بود که وقتی که باد میآمد، او را حرکت میداد. و چنان لاغر و نحیف شده بود که از خود بیخود شده و از بادی به زمین میافتاد.
نظرات شما عزیزان: